حرف های خدایی
خدایا!
من در کلبه ی فقیرانه ی خود چیزی دارم
که تو در عرش کبریایی ات نداری
من چون تو خدایی را دارم
ولی تو، همچون خودت را نداری
فرازی از صحیفه ی سجادیه
خدایا!
من در کلبه ی فقیرانه ی خود چیزی دارم
که تو در عرش کبریایی ات نداری
من چون تو خدایی را دارم
ولی تو، همچون خودت را نداری
فرازی از صحیفه ی سجادیه
تا حالا عاشق شدی؟! خجالت نکش! بگو… عاشقی که بد نیست! برای هر کسی ممکنه پیش بیاد!
تاحالا به کسی گفتی دوست دارم؟
چه جوابی شنیدی؟
بی تفاوتی دیدی یا اینکه اونم فقط بهت گفته منم همینطور!!!
تا حالا شده بخاطر عشقت از همه چیزت بگذری؟
ولی با کمال ناباوری ببینی عشقت بهت بگه میخواستی نکنی!مگه من مجبورت کردم!
تا حالا شده…
وبا کمال ناباوری ببینی…
ناراحت نباش، این خاصیت عشقه!عشق دنیا همینه!تو نه اولین نفری هستی که این چیزا رو میبینی نه آخرین نفر!
اما تا حالا شده عاشق کسی بشی که اون برات همه کار بکنه؟!
عشقش تمومی نداشته باشه؟!
برا یه قطره اشکت دنیا و آخرتت رو تامین کنه؟!
فقط بهش فکر کنی و اون حستو درک کنه و چند برابرشو برات جبران کنه؟!
فک میکنی عجیبه؟!!!
ولی من عشقی رو سراغ دارم که همه ی این مواردو با کلی موردای دیگه هم داره! عشقی که از جنس این دنیای مادی و فانی نیست!
عشق امام حسین
دیدی حتی اسمشم که اومد دلت لرزید، به خودت نگاه کن!مگه ماه محرم ماه غم و عزاداری نیست؟! پس چرا بازم منتظرشی؟!
چرا وقتی میاد تو دلت غوغا میشه؟!
چرا میگی محرم یه حال و هوای خاصی داره که با همه ی ماه ها فرق میکنه؟!
آره عزیزم! تو عاشقی!
عاشق امامت!
یا امام حسین خودت عشق واقعی و با معرفت رو تو دل همه ی دوستانت جاری کن…
التماس دعا
قرآن کتابی است که با نام خدا آغاز میشود و با نام مردم پایان میابد! کتاب آسمانی است اما برخلاف آنچه مومنین امروزی میپندارند و بی ایمانان امروز قیاس میکنند بیشترین توجهش به طبیعت است و زندگی و آگاهی و عزت و قدرت و پیشرفت و کمال و جهاد!کتابی است که نام بیش از هفتاد سوره اش از مسایل انسانی گرفته شده است و بیش از سی سوره اش از پدیده های مادی و تنها دو سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز!
این کتاب را از آن روزی که به حیله ی دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را که خواندنی نام دارد ، دیگر نخواندند، برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر… شد، و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر، در خواب گذاشتند و بالاخره اینکه می بینی، اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار ارواح گذشتگانش میکنند و ندایش از قبرستان های ما بگوش میرسد، از آن است که نمیدانی برادر و خواهر روشن فکر من! نمیدانی که چه کوشش ها کردند تا آن را از میان زنده ها دور کنند و اثرش را از زندگی قطع کند و ندایش را، هم در صحنه های جهاد خاموش کنند و هم در حوزه های اجتهاد!
قسمتی از کتاب پدر و مادر ما متهمیم
دکتر علی شریعتی
گفتار حکیمان اگر درست باشد درمان، و اگر نادرست ، درد جان است.
هر کس بر من صلوات بفرستد شفاعت من بر او واجب می شود.